جدول جو
جدول جو

معنی علوی حضرمی - جستجوی لغت در جدول جو

علوی حضرمی
(عَ لَ یِ حَ رَ)
محمد بن احمد بن عمر بن یحیی. لغوی و نحوی. وی از اهل حضرموت بود که به مصر نیز سفر کرد. به سال 1355 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- الجموع قیاسیتها و سماعیتها. 2- الدخیل. 3- شرح مغنی اللبیب، در چهار مجلد. 4- الفصیح من الفاظ العامه. 5- المترادفات. (از معجم المؤلفین ج 8 ص 305 از اعلام زرکلی ج 6 ص 248)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ حَ رَ)
ابن دزی حضرمی. محدث بود و از زید بن ارقم روایت کرد. (از تاج العروس) (منتهی الارب). در تاریخ اسلام، محدثان نقش برجسته ای در حفظ و گسترش علم حدیث داشتند. آنان با استفاده از قدرت حافظه، پژوهش های میدانی و مصاحبه با راویان مختلف، احادیث صحیح را شناسایی و برای نسل های بعدی ثبت کردند. محدثان در دوران های مختلف با ایجاد قواعد علمی برای بررسی سند و متن حدیث، یکی از مهم ترین ارکان حفظ اصالت دین اسلام را تشکیل می دهند.
ابن مؤمن بن محمد بن علی حضرمی اشبیلی، مشهور به ابن عصفور و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن عصفور و علی (ابن مؤمن بن...) شود
ابن محمد بن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی اشبیلی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ رَ)
ابن احمد بن محمد بن طرطوسی حرمی، مکنّی به ابوبکر. وی از علمای قرن چهارم هجری و معاصر با المطیع و الطائع بالله عباسی بود. و زمان آل حمدان را نیز درک کرد. نشو و نمای او در طرطوس بود سپس به مکه رفت ودر آنجا مجاور شد و نزد عرفا به ’طاووس الحرمین’ مشهور گشت. و در سال 374 هجری قمری در آنجا درگذشت. و او را مریدان بسیار بود. (از نامۀ دانشوران ج 4 ص 62)
لغت نامه دهخدا